مهدی ابراهیمی؛ محسن پویان؛ محمد علی بهدانی؛ ساره حسینی؛ طیبه شاهی؛ حسین راغ آرا؛ حسین صحابی
چکیده
با هدف بررسی تاثیر کودهای زیستی و تنش خشکی بر میزان عناصر برگ و بنه و همچنین کیفیت کلاله در زعفران، این طرح بهصورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در دو سال متوالی در مجتمع تحقیقات گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح تنش خشکی (50 و 100% نیاز آبی زعفران) و شش سطح کودی (شاهد، 100% NPK ، 50% ...
بیشتر
با هدف بررسی تاثیر کودهای زیستی و تنش خشکی بر میزان عناصر برگ و بنه و همچنین کیفیت کلاله در زعفران، این طرح بهصورت کرتهای خرد شده و در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در دو سال متوالی در مجتمع تحقیقات گیاهان دارویی جهاد دانشگاهی اجرا شد. تیمارهای آزمایشی شامل دو سطح تنش خشکی (50 و 100% نیاز آبی زعفران) و شش سطح کودی (شاهد، 100% NPK ، 50% NPK ، 50% NPK + 3 کود زیستی، 50% NPK + 4 کود زیستی، 3 کود زیستی) بود. با افزایش تنش خشکی در زعفران، میزان ازت در برگ و بنه افزایش و میزان فسفر برگ کاهش یافت.در حالیکه میزان آهن در برگ و بنه زعفران تحت تاثیر افزایش تنش خشکی قرار نگرفت،میزان روی در هر دو اندام گیاه افزایش و میزان پتاسیم بنه بطور معنی داری کاهش یافت.اعمال تیمارهای کودی تاثیر معنی داری بر میزان ازت، فسفر و پتاسیم داشت اما میزان آهن و روی در برگ و بنه زعفران تحت تاثیر قرار نگرفت. همچنین بالاترین میزان ازت و فسفر در برگ و بنه زعفران در تیمار استفاده از کود شیمیایی به میزان توصیه شده بدست آمد.با توجه به تاثیر پذیری ذخیره فسفر در بنه های دختری و وابستگی عملکرد زعفران به میزان فسفر این بنه ها، حذف کامل کودهای شیمیایی توصیه نمی شود. بطور کلی میزان کروسین و پیکروکروسین در سال دوم و میزان سافرانال در سال اول انجام آزمایش بیشتر بود و تنش خشکی تاثیر معنی داری بر میزان هیچیک از آپوکاروتنوئیدهای مورد بررسی در این مطالعه نداشته است.در تیمارهایی که فراهمی عناصر غذایی بالاتری داشتند،میزان پیکروکروسین کاهش یافت.در مجموع می توان نتیجه گرفت که گرچه جبران کمبود عناصر غذایی و بهبود کیفیت زعفران با استفاده تلفیقی از کودهای زیستی و شیمیایی در مزارع زعفران امکان پذیر است، اما نیازمند بررسی و مطالعات بیشتر در این زمینه است.
سینا فرش چین
چکیده
دانش بومی مجموعهای از مهارتهاست که برپایه تجربه، مشاهده و تطبیق شرایط محیطی شکل گرفتهاست و بعنوان یکی از اندوختههای ملموس کشاورزان مورد استفاده بودهاست. هدف این مطالعه، ارزیابی اقدامات کشاورزان دشت نیشابور با تمرکز بر کشت زعفران بعنوان راهکاری اکولوژیکی برخواسته از دانش بومی، بهمنظور کاهش تبعات تغییراقلیم بر کشاورزی، ...
بیشتر
دانش بومی مجموعهای از مهارتهاست که برپایه تجربه، مشاهده و تطبیق شرایط محیطی شکل گرفتهاست و بعنوان یکی از اندوختههای ملموس کشاورزان مورد استفاده بودهاست. هدف این مطالعه، ارزیابی اقدامات کشاورزان دشت نیشابور با تمرکز بر کشت زعفران بعنوان راهکاری اکولوژیکی برخواسته از دانش بومی، بهمنظور کاهش تبعات تغییراقلیم بر کشاورزی، میباشد. ازینرو بهرهگیری از الگوهای پایدار اگرواکولوژیکی در بوم نظامهای کشاورزی نیشابور بر اساس اطلاعات جمع آوریشده از 100 کشاورز، مورد ارزیابی کمّی قرارگرفت. راهکارهای مدیریتی کشاورزان حاصل از نتایج جمعآوری شده از پرسشنامهها در چهارگروه راهکارهای سازگاری/ تخفیف اثرات تغییراقلیم بر اساس دستورالعمل ارائهشده توسط هیئت بیندولتی تغییراقلیم ، شامل راهکارهای برخواسته از دانش بومی و روشهای علمی در جهت افزایش محتوی ماده آلی خاک، کاهش تولید گازهای گلخانهای، افزایش تنوع زیستی، افزایش ظرفیت نگهداری آب در خاک و استفاده بهتر از آب موجود با استفاده از آزمون کایمربع مقایسه آماری شد و همبستگی متغیرهای وابسته، توسط آزمون همبستگی اسپیرمن مورد سنجش قرارگرفت. نتایج نشانداد که کشاورزان، تغییر الگوی کشت بهسمت کشت زعفران، کشت مخلوط زعفران و پسته، کاهش مصرف نهادههای شیمیایی و بازگرداندن بقایای گیاهی به خاک را، در مدیریت زراعی خود اعمال میکنند. علاوهبر زعفرانکاران قدیمی، 21% کشاورزان کشت زعفران را جایگزین محصولات قبلی نمودهاند. افزایش عملکرد سامانههای کشت مخلوط زعفران بر اساس نتایج آزمون کایمربع درسطح 5% معنیدار بود. بطورکلی میتوان نتیجهگرفت که با تمرکز بر دانش بومی بومسازگار و تلفیق با علوم جدید و همچنین تغییر الگوی کشت بسمت گیاهان چندساله مناسب شرایط اکولوژیکی منطقه مانند زعفران، میتوان گامهای مثبتی درجهت کاهش اثرات تغییراقلیم برداشت.
علی عابدین زاده؛ سیداحمد قنبری؛ محمدرضا اصغری پور؛ علیرضا سیروس مهر؛ احمد احمدیان
چکیده
این پژوهش عملکرد کمی و کیفی زیره سبز و کنجد را پس از برداشت زعفران بررسی میکند. آزمایش بهصورت طرح اسپلیت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در تربت حیدریه و زاوه طی سال زراعی 1402-1401 انجام شد. تیمارها شامل دو سطح کاربری پیشین زمین (آیش 5 ساله و مزارع پس از برداشت زعفران) بهعنوان کرت اصلی و دو گونه گیاهی (کنجد و زیره سبز) بهعنوان ...
بیشتر
این پژوهش عملکرد کمی و کیفی زیره سبز و کنجد را پس از برداشت زعفران بررسی میکند. آزمایش بهصورت طرح اسپلیت پلات در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در تربت حیدریه و زاوه طی سال زراعی 1402-1401 انجام شد. تیمارها شامل دو سطح کاربری پیشین زمین (آیش 5 ساله و مزارع پس از برداشت زعفران) بهعنوان کرت اصلی و دو گونه گیاهی (کنجد و زیره سبز) بهعنوان کرت فرعی بودند. صفات ارزیابیشده شامل ویژگیهای خاک، عملکرد و اجزای عملکرد و ارزیابی اقتصادی گیاهان بود. نتایج نشان داد که زیره سبز در مزارع پس از زعفران عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیکی بالاتری نسبت به مزارع آیش داشت، که منجر به افزایش سود اقتصادی برای کشاورزان شد. در گیاه زیره، مزارع پس از برداشت زعفران در مقایسه با مزارع پس از آیش، افزایشهای قابل توجهی در صفات مختلف نشان دادند، از جمله افزایش ۲۰٫۵۱ درصدی در ارتفاع بوته، افزایش ۷٫۵ درصدی در تعداد چتر در هر بوته، افزایش ۹٫۹۷ درصدی در تعداد بذر در هر چتر، افزایش ۱۷٫۸۱ درصدی در تعداد بذر در هر بوته، افزایش ۱۵٫۷۵ درصدی در عملکرد دانه و افزایش ۱۸٫۷۱ درصدی در عملکرد بیولوژیکی. در مقابل، شاخص برداشت ۲٫۴۶ درصد کاهش یافت. همچنین، در تمامی صفات مورد بررسی، خصوصیات رشدی گیاهان زیره سبز و کنجد افزایش معناداری داشت. یافتهها بر اهمیت انتخاب تناوب زراعی با زعفران برای بهبود عملکرد محصولات و افزایش درآمد کشاورزان در مناطق زعفرانخیز تأکید دارد.